«شخصیتهای این سریال مجموعه کس و کاری ندارند. نعیم یک خواهر نصفه و نیمه دارد و رضا پروانه، و مژگان (همسرموقت رضا)، لیلا برزگر (همسر سابق نعیم) هیچ قوم و خویشی ندارند.»
به گزارش وقت نیوز، روزنامه کیهان نوشت: یک هیجان انگیز هماهنگ شده و حقالعملکارانه سعی میکند سریال «پو شیر» را متمایز کند از آثار جناییپلیسی که صبح ساخته شده، نشان میدهد.
از طرفی سریال به صورت هفتگی نمایش داده میشود و مخاطب را متوجه تعداد زیادی حفرههای روایی سریال نمیشود و نقاط ضعف سریال برجسته نمیشود.
اولین دوگانگی سریال در رابطه با داستان و پوشش بازیگران عیان میشود. سریال، سازندگان تلاش میکنند سردی هوا را به واسطه بازیگران اصلی و همه افراد حاضر در سریال معمولاً کاپشن یا پالتو به تن دارند.
گروه پلیسها «رسول» (بهزاد خلج) حتی در ساختمانهای آگاه، برای لحظههای کاپشن خود را از تن در نمیآورند، حتی در پشت میز بازجویی و درداخل ساختمانهای بسته، کاپشن و طراحان لباس سریال از تنشان بیرون آمدند و به دلیل مخاطبان. با تلقی سردی هوا مخالف است.
نعیم مولایی (هادی حجازیفر) و رضا پروانه (علیرضا کمالی) به نظر میرسد که کاپشن پالتو را از خود جدا کنند، چون ممکن است به آدم برفی تبدیل شوند.
تقلید از نوآر
باید به این نکته هم ظریف اشاره کرد، دریافت مولفان از نوآر، نئوآور کاپشن و پالتو القاء هوای سرد است و مخاطب شانس میآورد که با بارانهای مصنوعی معمول فریدون جیرانی وجود ندارد.
در این فضای کاپشنیزه و پالتوی «شبهبوگارتی»، چرا که «نعیم» (هادی حجازیفر) موفق میشود به استنطاق غیرقانونی بهنام در زندان میشود، او نشانی فرد به نام «احسان» را در گاراژی خاص به آنها میدهد تا به وسیلهای که نشان دهد. «طناز» زنی که به حرفه خالکوبی مشغول است را پیدا کنند.
احسان تعمیرکار ماشین است و صدرا به بهانه تعمیر خودرو به سراغ احسان میرود و ادعا میکند کولر خودرویش خراب است. (دقیقه ۲۵ قسمت دهم)
(در این هوای کاپشنیزه) اشاره به هوای سرد اگر فردی به سراغ یک تعمیرکار برود و تعمیرکار بخواهد کولر خودرویش را چک و تعمیر کند، تعمیرکار چه برخوردی با او خواهد داشت؟
مخاطب دچار تعارض میشود که در این هوای سرد «کاپشنیزه» «نئونوآرگونه» صدرا برای تورانداختن احسان، بهانهاش خرابی کولر خودرو است!
سازندگان آنقدر حواسشان به محتوا و صحنههای دقیقتر نیستند که فراموش کنند به جای خرابی کولر، گزینههای دیگر مثل خرابی بخاری که با فضای کاپشنیزه سریال انطباق بیشتر از نظر ذهنی است.
سایر بگ های پوست شیر
با استناد به همین حفره شگرف اجرایی میتوانم به سراغ باگهای بیشماری در این سریال رفتم و آنرا به متنی تبدیل کرد.
در قسمت چهاردهم پلیس، صمد (محمدرضا مالکی ابتدایی) را تعقیب میکند، نعیم در پوشش موتورسوار در حالی که صمد از چنگال مأموران مسلح میگریزد موتور قرض گرفته شده از فریدون را درمقابل پای صمد میکند و زمینه فرار صمد را میکند.
صمد مدتها ترک موتور نعیم نشسته است و از محل تعقیب پلیس دور شدهاند، اما صمد نمیشود و در نهایت سوال نمیشود که منجی در این لحظه کیست؟
کدام پیک حاضر میشود موتوری را تجربه کند که در حال فرار از دست ماموران و این ماموران ندای ایست آنها طنینانداز است را سوار موتورش کند؟
به سکانس مراجعه به لیلا برزگر (پانتهآ بهرام) در نیمه سریال زمانی که برای پرسش در مورد قتل دخترش به محب (شهاب حسینی) کمی دقت کنید. لیلا برزگر باید در ساعات اداری به پلیس مراجعه کند.
اما این سکانس بدون هیچ ظرافتی در شب گرفته شده است و تکنیک زوم این و زومآوت شگرد سازندگان برای فرار از طراحیصحنه، نورپردازی و دکوپاژ دقیق در شب است.
سازندگان برای فرار از طراحی میزانسن، با نماهای بستههای زوم این و زوم آوت بازی میکنند و تنها مخاطب دو بازیگر اصلی را میتوانند ببینند.
دکوپاژ
فرار از دکوپاژ با نماهای بسته که دو یا سه کاراکتر اصلی در میانه میدان حضور دارند نشان میدهند پوست شیر یک سری دوزی فوری و فوتی است و چندین قابها تعمدا با تکنیک یادشده از شر دکوپاژ، میزان و طراحی و نورپردازی فرار میکند.
کارگردان سریال را با قاب بسته پیش میبرند و میسازند که تکنیکهای تازهای را کشف کرده و به جایی میرسند که در صحنههای داخلی فقط نقشآفرین است.
شخصیتهای این سریال مجموعه کس و کاری ندارند. نعیم یک خواهر نصفه و نیمه دارد و رضا پروانه، و مژگان (همسرموقت رضا)، لیلا برزگر (همسر سابق نعیم) هیچ قوم و خویشی ندارند.
چرا این شگرد در خلق شخصیت ها استفاده می شود؟ دلیلش این است که اگر شخصیتها به قصه اضافه شوند، مثل زوم و زومآوتهای تکراری، سازندگان قصه را از دست میآورند.
با این حال کاراکتر اصلی مژگان در این سریال اضافهکاری دراماتیک میشود. اگر او را از قصه حذف کنیم، کلیت روایت لطمهای نخواهد دید.
روایت مژگان
یکی از باگهای خرده روایت مژگان این است که در خانهای کار میکند و برای صاحبخانه غذا درست میکند.
صاحبخانه خیلی از غذای راضی است و از دستپخت مژگان تمجید میکند، اما موقع خوردن به او میگوید نباید از غذای اصلی که پختهای بخوری و غذای شما چیز دیگری باشد.
این جا سؤال پیش میآید صاحبخانه قرار میگیرد که اگر فردی برای مژگان طبخ کند و مژگان برای صاحبخانه، حضور مژگان در این خانه به عنوان آشپز چه نیازی دارد؟
رضا و نعیم ابرخلافکارانی هستند که در هر گوشه ای از این شهر آشنایانی هستند که میتوانند تحقیقات را کامل کنند و همیشه چند قدم از پلیس جلوتر باشند.
آنها به هر مکانی وارد میشوند دونفری اقدام به ضرب و شتم میکنند و همیشه موفق هستند. با این حربههای نمایشی پلیس همیشه یک گام عقبتر از خلافکاران است و به صورت زیرپوستی، پوستشیر، حرفهای پلیس و فراجا را مخدوش میکند.
پلیس
در روایت پوست شیر، دستگاه پلیسی هیچگاه نمیتواند یک مورد مهم این پرونده را دستگیر کند و نعیم و با اتصال به خلاف رضا همیشه موفقتر از دستگاه پلیسی موفق میشود، این پرونده را از سر راه بردارد.
حتی صمد آخرین حلقه از مصرفان در فصل دوم از چنگال پلیس میگریزد و با تیر مستقیم پلیس کشته میشود.
نمونه قیاس ناموفق بودن پلیس در مقابل باند ابرخلافکاران مرتبط با رضا و پروانه را در مورد خاص یافتن نریمان غلامی (کامران تفتی) بیشتر نشان می دهد.
ابرخلافکاران با ورود به محل مسابقات غیرقانونی بوکس با سرعت و مهارت حرفهای موفق به یافتن نریمان میشوند، اما پلیس برای چنین عملیات ویژهای با دو خودرو و حضور هشت نفر در انجام این عملیات میکند. تحقیر زیرپوستی پلیس در جایجای این سریال موج میزند.
اعوجاج یکی از مراحل پرداختن به روایتهای پلیسی و عدم کار کارشناسی دقیق به اشکالات اساسی سریالهای شبکه نمایش خانگی از جمله پوست شیر شده است.
این سریال با بیدقتی در ارائه فرم و محتوا با شتابزدگی بیهودهای ساخته شده، اما گذشته از این عدم تسلط و مهارت سازندگان تحقیر پلیس در جای آن موج میزند.
نوشته روزنامه کیهان به شدن به «پوست شیر» انتقاد کرد و سوتی هایش را شمرد! اولین بار در اسمارتک نیوز. پدیدار شد.